هفته هجدهم
سلام فسقلی دوست داشتنی من، امروز وارد هفته ی هجدهم شدم، خیلی خوشحالم که دارم هفته ها را یکی یکی پشت سر میذارم اما خب توی دلمی و من تقریبا ازت خبری ندارم و این گاهی نگران کننده است. آزمایش غربالگری نوبت اول بهمراه سونو را توی هفته ی دوازدهم انجام دادم که جوابشو بردم برای دکتر و خداروشکر گفت هیچ مشکلی نیست شب یلداهم مامان جونم و پدر عزیزم برامون تاسیانه آوردند که عکسشو سر فرصت میذارم چون از خانواده ی بابایی فقط عموت اصفهان زندگی میکنه و اوناهم بخاطر کارشون نتونستند بیان جشنمونو فقط با خانواده من گرفتیم با خواهر برادرای من که خداروشکر خیلی خوش گذشت البته من خیلی خسته شدم با اینکه کار خاصی نکردم و همه ی زحمتارو مامان بزرگت و خاله هات و زنداییت کشیده بودند، و مامان و بابام بمناسبت بارداریم بهم یه کادوی خوشگل دادند که بازم دستشون درد نکنه خلاصه که شب خوبی بود و بعد از اونم هفته ی شانزدهم آزمایش غربالگری نوبت دوم را انجام دادم و خداروشکر جوابشو دیروز بردم برای دکترم و گفت مشکلی نیست و خوبه، بعدش خواست برام صدای قلب تورو بذاره تا بشنوم و نگرانیم از همون جا شروع شد آخه صدای قلبت نمیومد. از دیشب تا حالا حالم اصلا خوب نیست دکتر گفت باید بری سونوی سه بعدی که جنین کاملا سالم بودنش چک بشه و صدای قلبشم بشنوی، گفت امروز برم و جوابشو براش ببرم، من خیلی نگرانتم.... نمیدونم چی میشه دکتر گفت انشا... که چیزی نیست اما خیالمو راحت نکرد، از دیشب تا حالا هزارتا سایتو چک کردم بعضیا نوشته بودند ممکنه بچه خیلی کوچیک باشه و بعضی از دستگاهای سونوگرافی دقت کافی نداشته باشه، دیشب تا صبح فقط خواب سونوگرافی میدیم و بابایتم مثل من خیلی نگران، دیشب خیلی شب بدی برامون بود و هردوتا شوکه بودیم مجتبی خیلی سعی میکرد دلداریم بده و اما خب واقعا نمیدونستیم چی شده، محتبی به سختی واسم امروز نوبت سونو گرفت آخه همه جا خیلی شلوغ بود، امروز ساعت 5 نوبت دارم و امیدوارم که مارو خیلی اذیت نکنی و از نگرانی سریعتر دربیاری. وای خدای من کاش زودتر عصر بشه و من صدای قلب نازنین بچمو بشنوم. من مطمئنم تو هنوز قلب کوچولوت میزنه. خدایا لطفا پایان امروز منو شیرین کن.