پایان دو ماهگی
سلام به کوچولوی دوست داشتنی من که الان دوماهه تو دل مامانشه الهی قربونش برم بذار یه کم برگردیم به قبل، زمانیکه من فهمیدم باردارم خب منو بابایی خیلی منتظر شما بودیم اما نزدیک دوران پریودیم بود که دلدردام شروع شد خیلی برام عجیب بود آخه خیلی زود بود دلم گاه گاهی تیر مکشید دوباره خوب میشد گفتم ای بابا نشد که نشد اما همین جور که روزا میگذشت دیدم انگار فقط درد و خبر دیگه ای نیست تا با بابایی بی بی چک خریدیمو رفتیم خونه اول دیدم یه خط پرنگ شد ناامید شدم که کم کم دیدم خط دوم داره ظاهر میشه یه خط کمرنگ که کم کم داشت پررنگ میشد قلبم داشت تند تند میزد انگار تو این دنیا نبودم نمیدونستم به چیزی که دارم میبینم باید اعتماد کنم یا نه، باورم نمیشد یعنی...
نویسنده :
مرضیه
8:49